نگین انگشتر (روستای گرمه)
ادبی
پنج شنبه 31 فروردين 1391برچسب:گرمه,روستا,روستای گرمه,سورنو,نگین انگشتر,نگین,انگشتر,قوانین دنیا,, :: 11:37 :: نويسنده : mohamad
22 در فرانسه صدا زدن خوک با نام ناپلئون ممنوع است.
چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:گرمه,روستا,روستای گرمه,سورنو,نگین انگشتر,نگین,انگشتر,قلعه, :: 18:56 :: نويسنده : mohamad
چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:گرمه,روستا,روستای گرمه,سورنو,نگین انگشتر,نگین,انگشتر,, :: 18:47 :: نويسنده : mohamad
مردی که همسرش را از دست داده بود ،دختر سه ساله اش را بسیــار دوست می داشت. دخترک به بیماری سختی مبتلا شد. پدر به هر دری زد تا کودک سلامتی اش را دوباره به دست بیاورد، هرچه پول داشت برای درمان او خرج کرد .ولی بیماری جان دخترک را گرفت و او مرد... پدر در خانه اش را بست و گوشه گیر شد. با هیچ کس صحبت نمی کرد. سرکار نمی رفت. دوستان و آشنایانش خیلی سعی کردند تا او را به زندگی عادی برگردانند، ولی موفق نشدند. شبی پدر رویای عجیبی دید، دید که در بهشت است و صف منظمی از فرشتگان کوچک در جاده ای طلایی به سوی کاخی مجلل در حرکت هستند. همه فرشته های کوچک در حال شادی بودنند . هر فرشته شمعی در دست داشت و شمع همه فرشتگان به جز یکی روشن بود. مرد جلوتر رفت و دید فرشته ای که شمعش خاموش است، همان دختر خودش است. پدر فرشته غمگینش را در آغوش گرفت و او را نوازش داد. از او پرسید : دلبندم، چرا غمگینی؟ چرا شمع تو خاموش است؟ دخترک به پدرش گفت: باباجان، هر وقت شمع من روشن می شود، اشکهای تو آن را خاموش می کند و هر وقت تو دلتنگ می شوی، من هم غمگین می شوم ،هر وقت تو گوشه گیر می شوی، من نیز گوشه گیر می شوم . نمی توانم همانند بقیه شاد باشم . پدر در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، از خواب پرید. اشکهایش را پاک کرد، ناراحتی و غم را رها کرد و به زندگی عادی خود بازگشت. سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:گرمه,روستا,روستای گرمه,سورنو,نگین انگشتر,نگین,انگشتر,کروز, :: 16:19 :: نويسنده : mohamad
سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:گویش گرمه ای,گرمه,روستا,روستای گرمه,گویش,سورنو,نگین انگشتر,نگین,انگشتر,, :: 15:48 :: نويسنده : mohamad
گرمه ای فارسی لاتین حُرما خرما Horma پُماز پیاز Pomaz شیلُم شلغم Shilom میو خیار چمبر(کالک) Miyoo گَئنَم گندم Ga-nam جَوْ جو Jaw باتِنگو بادمجان Batengoo سِمْپ سیب Semp سِمْپِ خاکو سیب زمینی Semp e Khakoo اَعْلَف علف Aalaf گَزَر زردک Gazar سِر سیر Ser هِنگ انغوزه Heng هیجَر انجیر Hijar اَنگِر انگور Anger بادام گاین Gayen نُحوک نخود Nohok دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:گرمه,روستا,روستای گرمه,سورنو,نگین انگشتر,نگین,انگشتر,قوانین دنیا,, :: 18:49 :: نويسنده : mohamad
17. در طول جنگ جهاني اول هر سربازي که به همجنس بازي متهم مي شد، اعدام مي شد.
یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:گرمه,روستا,روستای گرمه,سورنو,نگین انگشتر,نگین,انگشتر,, :: 21:46 :: نويسنده : meti
درگذشت ناگهانی و دلخراش ملینا هوسی را به پدر و مادرش تسلیت گفته و از خداوند برای والدین و بستگانش طلب صبر می نماییم. در همین رابطه ، شعری زیبا از شهریار را براتون میزاریم: بیداد رفت لاله بر باد رفته را یارب خزان چه بود بهار شکفته را هر لاله ای که دل از این خاکدان دمید نو کرد داغ ماتم یاران رفته را جز در صفای اشک دلم وا نمی شود باران به دامن است هوای گرفته را وای ای مه دوهفته چه جای محاق بود آخر محاق نیست که ماه دو هفته را برخیز لاله ، بند گلوبند خود بتاب آورده ام بدیده گهرهای سُفته را ای کاش ناله های چو من بلبلی حزین بیدار کردی آن گِل در خاک خفته را گر سوزد استخوان جوانان شگفت نیست تب موم سازد آهن و پولاد تفته را گردون برات خوشدلی کس نخوانده است اینجا همیشه ردّ و نکول است سَفته را این گوژپشت ، تیر قدان راست تر زند چندین کمین نکرده کمانهای چفته را یا رب چها به سینه ی این خاکدان دراست کس نیست واقف اینهمه راز نهفته را راه عدم نَرُفت کس از رهروان خاک چون رفت خواهی اینهمه راه نرفته را لب دوخت هرکه را که بدو راز گفت دهر تا باز نشنود زکس این راز گفته را لعلی نسفت کلک دُرافشان شهریار در رشته چون کشم در و لعل نسفته را. یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:گرمه,روستا,روستای گرمه,سورنو,نگین انگشتر,نگین,انگشتر,دولنده, :: 12:23 :: نويسنده : meti
شنبه 26 فروردين 1391برچسب:گرمه,روستا,روستای گرمه,سورنو,نگین انگشتر,نگین,انگشتر,دشت, :: 23:37 :: نويسنده : meti
شنبه 26 فروردين 1391برچسب:گرمه,روستا,روستای گرمه,سورنو,نگین انگشتر,نگین,انگشتر,, :: 23:30 :: نويسنده : meti
11. در فنلاند زماني پخش کارتون دونالد داک به علت شلوار نپوشيدن شخصيت اصلي سريال ممنوع بود.
در حادثه ای تلخ و تکراری باز هم دشت آتش گرفت . اما اینبار اثری از علی نیست و گفته میشود مسبب آتش سوزی اخیر یک زن بوده است . دو نفر از اهالی گرمه زنی را هنگام آتش زدن آبگیر ملکون دیده اند ولی موفق به شناسایی آین زن نشده اند البته لازم به ذکر است متشاهدین خود نیز مشکوک هستند . امیدوارم دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم و این اتفاق سهوی بوده باشد و قصد و نیت شومی در کار نباشد . در این قسمت عکسهای مربوط به بعد از آتش سوزی را قرار داده ام یه همراه صحبتهای تعدادی از جوانان . لطفا نظرات خود را درباره اتش سوزی در قسمت نظرات قرار دهید . با تشکر. وحید سعیدی : با عرض سلام خدمت بازدیدکنندگان وبلاگ ، اگر رسیدگی نشه با یک باد ( که دست خودشه ) ممکنه دوباره آتش شعله ور بشه . عکسهای بیشتر در ادامه مطلب . ادامه مطلب ... جمعه 25 فروردين 1391برچسب:گرمه,روستا,روستای گرمه,سورنو,نگین انگشتر,نگین,انگشتر,, :: 15:52 :: نويسنده : meti
جمعه 25 فروردين 1391برچسب:گرمه,روستا,روستای گرمه,سورنو,نگین انگشتر,نگین,انگشتر,, :: 15:49 :: نويسنده : meti
دلبرم رخ گشاده می آید تاب در زلف داده می آید در دل سنگ لعل می بندد کو چنین لب گشاده می آید شهسوار سپهر از پی او می رود کو پیاده می آید زلف برهم فکنده می گذرد خلق بر هم فتاده می آید ای عجب چشم اوست مست و خراب وز لبش بوی باده می آید پیش سرسبزی خطش چو قلم عقل کل بر چکاده می آید ماه سر در فکنده می گذرد چرخ بر سر ستاده می آید آفتابی که سرکش است چو تیغ بر خطش سر نهاده می آید در صفاتش ز بحر جان فرید گهر پاک زاده می آید. جمعه 25 فروردين 1391برچسب:سورنو,نگین,انگشتر,نگین انگشتر,روستا,گرمه,روستای گرمه,روزی,روزی ننهاده,داستان,زیبا,داستان زیبا,قشنگ,داستان قشنگ,کوتاه,داستان کوتاه,, :: 23:59 :: نويسنده : meti
به نام خدا شروع سال جدید در کشور ما فصل بسیار خوبی است . هوای بهاری ، نه سرد ونه گرم است و طول روز نسبتا خوب . دید و بازدید عید هم از جمله رسوم پسندیده ملت ماست این مقدمه را نوشتم که بگویم عید امسال فرصتی دست داد با دوست هفتاد ساله ام دیداری صمیمانه و نسبتا طولانی داشته باشم . بعد از احوالپرسی وتعارفات معمول تقاضا کردم نصیحتی داشته باشند . فرمودند : پس گوش کن . پدرم وضع مالی نسبتا خوبی داشت تجارت مختصری نیز انجام میداد . گله داری از راهی نسبتا دور آمده و در ده فرسخی روستای ما منزل کرد . گاهی محصولات گله اش مثل ماست ، روغن ، کشک ، ترف و ... را می آورد که پدرم بفروشد و در عوض جو ، گندم ، آرد ، حبوبات و ... میگرفت ، دو سه ماهی گذشت . یک روز برای مبادله اجناس آمد خطاب به پدرم گفت بیا حسابمان را روشن کنیم . پدرم گفت عجله ای نیست . گفت چرا فکر کنم من مقداری بدهکار باشم بیا سَرِ گله تا حسابمان را روشن کنیم . پدرم قبول کرد . بعد چند روز پدرم گفت برویم سر گله دوستمان . با هم رفتیم . حساب را روشن کردند و در ازای حساب 24 یا 25 بزغاله به ما دادند . پدرم گفت بزغاله ها در گله شما باشند و چوپان مزدی (1)خودتان را بردارید . قبول کردند و برای نشانه ، گوش راست بزغاله ها را با چاقو علامت گذاشتند . تا عصر بودیم و عصر برگشتیم منزل خودمان . مراودات ما ادامه داشت بعد از 4 یا 5 سال پیغام آمد که پدرمان مرده و از طرفی گوسفندان شما هم زیاد شده اند بیایید فکری برای آنها بکنید . باز با پدرم با هم رفتیم . به روال سابق هر گوسفندی که از بزغاله های ما اضافه شده بود روی گوش راستش علامت گذاشته بودند . 450 گوسفند برای ما جدا کردند . پدرم تعجب کرد و گفت : چوپان مزدی خودتان را بردارید . گفتند ، چوپان مزدی را از شیر و پشم و فروش بزغاله نر برداشته ایم اینها خالص مال شماست . گوسفندها را به اتفاق یکی از پسرهای آن مرحوم حرکت دادیم و مقداری آمدیم تا به گله ای دیگر رسیدیم که از آشنایانمان بود . پدرم گفت خوب است از این گله دار تقاضا کنیم گوسفندان ما را هم نگهداری کند . پدرم با او صحبت کرد و گله دار گفت من 5000 گوسفند دارم گوسفندهای شما هم روی آن و قبول کرد . با تشکر از گله دار قبلی گوسفندان را به چوپان جدید سپردیم و به آبادی خودمان آمدیم . یکی دو سالی نگذشت از گله دار پیغام آمد که سر گله بیایید با شما کار دارم . رفتیم آغالها و گوسفندان همه سوخته بودند و از چندین هزار گوسفند چند گوسفند دست و پا سوخته باقی مانده بود . پدرم جویای احوال شد . گله دار گفت : من سر منزل بودم که حدود یک 1 فرسخ تا گله فاصله داشت بچه ها سر گله بودند شب رفته بودند داخل آغال که برای شامشان شیر بدوشند . چوبی را روشن کرده بودند که ببینند ، کمی چوب سوخته روی زمین می افتد و متوجه نمیشوند . آغال آتش میگیرد آتش که میگیرد مضطرب میشوند و به جای اینکه تَهِ(2) آغال را بکشند سراسیمه آمدند منزل تا آنها آمدند و من رفتم سر آغال و تَهِ آغال را کشیدم چیزی از گوسفندان باقی نمانده بود . این است قضیه گوسفندان حالا اگر خسارت میخواهی که وظیفه من است پرداخت کنم . پدرم گفت : نه جانم ، اولا که تو تقصیری نداری گوسفندان خودت هم سوخته اند بعلاوه این 450 گوسفند حساب نسیه ای بود در قالب 24 یا 25 گوسفند که ظرف چند سال 10 برابر شده بودند . خدا میخواسته به هیچ شوند. بله ! وقتی خدا میخواست 25 گوسفند طی الی 3 الی 4 سال 10 برابر شدند و وقتی خواست که نباشند با یک اخگر کوچک از چوبی نیمسوز به هیچ شدند . فرزندم حرص دنیا را نزن که هرچه قسمت است میرسد البته کار کردن وظیفه ماست . شاعر میگوید : خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی 1 - چوپان مزدی : مزدی که چوپان در ازای چراندن گوسفندان در طول یکسال دریافت میکند . 2 - کشیدن ته آغال : در بیابان که آغال برای گوسفندان درست میکردند دو راه داشت یکی راه ورود و خروج گوسفندان و یکی راهی که در انتهای آغال بود و با بوته های بیابان مسدود شده بود و در مواقع اضطراری با برداشتن بوته ها راه را برای خروج سریع گوسفندان باز میکردند . جمعه 25 فروردين 1391برچسب:گرمه,روستا,روستای گرمه,سورنو,نگین انگشتر,نگین,انگشتر,مسجد, :: 1:10 :: نويسنده : meti
جمعه 25 فروردين 1391برچسب:گرمه,روستا,روستای گرمه,سورنو,نگین انگشتر,نگین,انگشتر,, :: 1:39 :: نويسنده : meti
از خدا پرسيدم:خدايا چطور مي توان بهتر زندگي کرد؟ مهم اين نيست که قشنگ باشي، قشنگ اين است که مهم باشي! حتي براي يک نفر مهم نيست شير باشي يا آهو مهم اين است با تمام توان شروع به دويدن کني بگذارعشق خاصيت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسي
موفقيت پيش رفتن است نه به نقطه ي پايان رسيدن
پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:گرمه,روستا,روستای گرمه,سورنو,نگین انگشتر,نگین,انگشتر,ماه, :: 1:26 :: نويسنده : meti
پنج شنبه 23 فروردين 1391برچسب:جالب ترین قوانین دنیا,گرمه,سورنو,نگین انگشتر,, :: 23:57 :: نويسنده : meti
1. در تايلند همه در سينما مجبورند هنگام پخش سرود ملي قبل از شروع فيلم قيام
1 جويدن آدامس در سنگاپور ممنوع است..
5. در آريزوناي آمريکا، کشتن و شکار شتر ممنوع است. سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:گرمه,روستا,روستای گرمه,سورنو,نگین انگشتر,نگین,انگشتر,برف گرمه,, :: 14:32 :: نويسنده : meti
این عکسی که امروز میبینید ، یادگاری از اون برف چندسال پیشه.
باغ را آفتی چو پیچک نیست که بسرو و گل و سوسن پیچد از نهال تر و گل نو خیز چند تن را بیک رسن پیچد زلف پرورده رمین تابد دست نوزاده چمن پیچد نسترن را بیاسمین بندد نار بُن را بنارون پیچد دهن لاله بر خسک دوزد افسر غنچه در کفن پیچد بند بر پای ارغوان بنهد رشته بر دست یاسمن پیچد پیکر خار خشک بی بر را در یکی سبز پیرهن پیچد بارور شاخ تازه و تر را جامه نیلگون بتن پیچد خار بُن را چنن کند ستوار که سر از تیغ خارکن پیچد گه بشوخی و یاوگی دستار بر سر شاهد چمن پیچد گاه زلف عروس گلشن را بر کمرگاه نسترن پیچد حاسد زشتخو بود پیچک که بشاخ نو و کهن پیچد چو نیابد بشاخساری دست لا جِرَم گرد خویشتن پیچد ( جلال همایی ) یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:گرمه,روستا,روستای گرمه,سورنو,نگین انگشتر,نگین,انگشتر,امازاده جنید, :: 22:53 :: نويسنده : meti
عکسی که میبینید از روی تپه ( همونجایی که کلاسها برگزار میشد ) گرفته شده. گنبد امامزاده جنید بعد بارون خیلی قشنگ شده. نه؟ خداوند به داوود وحی کرد : یا داوود ، من پنج چیز را در پنج چیز نهادم و مردم آن ها را در جایی دیگر می جویند و هرگز نمی یابند:
دانش را در گرسنگی و کوشش گذاشته ام و آنان در سیری و تنبلی می جویند و نمی یابند. عزت را در فرمانبرداری خودم گذاشته ام و آنان در بارگاه شاهان می جویند و نمی یابند. بی نیازی را در قناعت گذاشته ام و آنان در ثروت می جویند و نمی یابند. رضای خودم را در نفس ستیزی گذاشته ام و آنان در پیروی از نفس می جویند و نمی یابند. آسایش را در بهشت گذاشته ام و آنان در دنیا می جویند و نمی یابند.
جمعه 18 فروردين 1391برچسب:گرمه,روستا,روستای گرمه,سورنو,نگین انگشتر,نگین,انگشتر,, :: 1:19 :: نويسنده : meti
حضرت فاطمه (س) فرمودند : در وقتی که بستر خواب را گسترده بودم ، رسول خدا (ص) بر من وارد شد و فرمود : ای فاطمه ، نخواب مگر آنکه چهار کار را انجام دهی: قرآن را ختم کنی ، پیامبران را شفیعت گردانی ، مؤمنین را از خود راضی گردانی و حج و عمره ای را بجا آوری. گفتم : یا رسول الله، به چهار چیز مرا امر فرمودی در حالیکه بر آنها قادر نیستم. آن حضرت تبسمی کرد و فرمود : چون قل هو الله را سه بار بخوانی مثل اینست که قرآن را ختم کرده ای. و چون بر من و پیامبران پیش از من صلوات بفرستی ، شفاعت کنندگان تو در قیامت خواهیم بود و چون برای مؤمنین استغفار کنی ، آنان همه از تو راضی خواهند شد و چون بگویی : سبحان الله و الحمدالله و لا اله الا الله و الله اکبر ، حج و عمره ای را انجام داده ای .
جمعه 18 فروردين 1391برچسب:تارخچه قبرستان شهدا,تارخچه,قبرستان,شهدا,گرمه,روستا,روستای گرمه,نگین,انگشتر,نگین انگشتر,سورنو,تاریخ,تاریخچه,, :: 1:11 :: نويسنده : meti
قبرستان شهدا درفاصه ی بین امامزاده عبدالله تا قبرستان فعلی گرمه محوطه ای است وسیع موسوم به قبرستان شهدا . قبرها همه رو به قبله قرار دارد اطراف هر قبر سنگ چین شده و بین این سنگ چین ها سنگ های سفید ریخته اند . سنگ های سفید را از فاصله ای حدود 2 کیلومتر از تپه ای به نام (( قله ترشو )) آورده اند .
پیرمردها میگویند مرحوم حاج سید داوود اهل احمد آباد اردکان که حدود 50 سال پیش برای روضه خوانی به روستای گرمه می آمده شبهای جمعه در این محوطه برای مدفونین فاتحه میخوانده و میگفته این ها همگی شهید هستند .
در وقف نامه ای که به جنگ نامه معروف است و کپی آن در اداره اوقاف خور موجود است شرح جنگ امامزاده هایی که به خونخواهی امام رضا علیه السلام و یا برای دیدن او عازم خراسان بوده اند و در منطقه خور و بیابانک با لشکر اعزامی از خراسان جنگیده اند آمده است .
به نقل قول از مرحوم حاج آقا ثقفی روحانی بیاضه ای ، مردم روستای گرمه در مواجهه با امامزاده ها گفته اند (( صدقنا و آمنا )) . شما را تصدیق کردیم و به شما ایمان آوردیم و امامزاده ها را یاری کرده اند . مدفن شریف امامزاده عبدالله بن سلیمان بن موسی بن جعفر علیه السلام بالای تپه ای با ارتفاع کم واقع و بقیه قبرها زیر پای او قرار دارد .
متاسفانه بر اثر عدم اطلاع ، در اوایل کار بنیاد مسکن زمینهایی در این محوطه به مردم واگذار شد و در پی کنی آثار اموات مشهود بود . هرچه باشد این قبرستان بخشی از تاریخ منطقه است و حفظ باقیمانده آن لازم .
اینشاءالله متولیان امر توجه خواهند نمود . شاید ناصر خسرو که حدود 1000 سال پیش پس از 43 فرسنگ طی طریق از نایین به گرمه رسیده و لابد چند روزی برای استراحت و تهیه ساز و برگ سفر جهت عبور از ریگ و کویر در گرمه توقف نموده در این قبرستان فاتحه ای خوانده باشد و آن زمان قطعا آثار قبور آشکارتر و بارزتر بوده است . خداوند به برکت این انفاس مقدس گرمه را از همه بلیات حفظ نماید . آمین. " اسد "
چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:پیامبر ( ص ) در مثنوی,مثنوی,پیامبر,حضرت محمد,محمد,مثنوی,مثنوی معنوی,مولانا,مولوی,گرمه,روستای گرمه,سورنو,استاد کریم زمانی,اسد,نگین انگشتر,, :: 19:41 :: نويسنده : meti
بود ذکر حلیه ها وشکلِ او بود ذکر غزو وصَوم و اکلِ او ( 728)
ذکر شمایل و اوصاف پیامبرو جهاد و روزه و خوردن او هم در انجیل ذکر شده بود. معنی واژه ها: حلیه:زیور و زینت ،اما در این بیت منظور از حلیه عبارت است از صفات ظاهری که به وسیله آن فرد شناخته می شود مثل ظاهر صورت وهیکل و دندان ومو ولب وغیره . شکل: چهره غزو :غزوه ،جنگ ، جنگ هایی که پیامبر فرمانده آن بوده است . صوم "روزه گرفتن اکل :چیزی خوردن طایفه ی نصرانیان بهر ثواب چون رسیدندی بدان نام وخطاب ( 729 ) بوسه دادندی بر آن نام شریف رو نهادندی بدان وصف لطیف ( 730 ) گروهی از نصرانیان ،هر گاه در انجیل به آن نام شریف وخطاب لطیف می رسیدند برای ثواب بردن بر آن بوسه می زدند وصورت خود را بر آن ا وصاف لطیف می نهادند و از جان و دل آن نام را احترام می کردند.
معنی واژه ها: نصرانی :ممکن است منسوب بر شهر ناصره باشد ویا منسوب به گروهی که حضرت عیسی را یاری کردند که درقرآن نیز از زبان حضرت عیسی آمده است ((مَن اَنصاری الی الله ))در هر صورت نصرانی معادل مسیحی است.
اندرین فتنه که گفتیم آن گروه ایمن از فتنه بدندو از شکوه ( 731 ) اینجا مولانا به اصل داستان بر می گردد وفتنه ای که وزیر جهود بر پا کرده بود . می گویددر فتنه ی وزیرودرکشتن او وکشته شدن نادانان ،آن دسته ای که نام مصطفی را گرامی می داشتند از فتنه وآشوب سربلند بیرون آمدند وایمن بودند. ایمن از شر امیران و وزیر در پناه نام احمد مستجیر ( 732 ) آن گروه از شر امیران و وزیران ، ایمن و سالم ماندند و در پناه نام شریف احمد پناه گرفتند و از هلاکت دنیا و عذاب آخرت رهایی یافتند : معنای واژه : مستجیر : کسی که پناه بخواهد . نسلِ ایشان نیز هم بسیار شد نور احمد ، ناصر آمد یار شد ( 733 ) نسل آنها که نام احمد را گرامی میداشتند فراوان شد و این فراوان شدن به خاطر ادبی بود که داشتند و نور رسول خدا ( احمد ) یار و یاورشان گشت . و آن گروهِ دیگر از نصرانیان نام احمد داشتندی مستهان ( 734 ) ولی دسته دیگر از نصرانیان نام احمد را گرامی نمیداشتند بلکه آن را خوار و حقیر میشمردند . معنای واژه : مستهان : حقیر ، فرومایه ، کم شمردن مستهان و خوار گشتند از فِتَن از وزیر شوم رای شوم فن ( 735 ) این دسته ای که نام احمد را گرامی نمیداشتند خودشان بر اثر فتنه های حاصل از بداندیشی آن وزیر بد اندیش خوار شدند . معنای واژه : شوم رای : کسی که فکر و نیت بد داشته باشد . شوم فن : حیله گر هم مخبط دینشان و حُکمشان از پی طومارهای کژ بیان ( 736 ) هم دینشان و هم حکم و حکومتشان به خاطر طومارهای گمراه کننده آن وزیر بد نهاد و کج فکر و کژ بیان به هم ریخت . معنای واژه : مخبط : آشفته و پریشان نام احمد این چنین یاری کند تا که نورش ، چون نگه داری کند ؟ ( 737 ) وقتی که نام رسول خدا ( احمد ) این چنین افراد و گروهها را یاری میکند ، پس نور شریف آن جناب چگونه مردم را از تباهی حفظ میکند . بیان : وقتی نام رسول خدا توسط گروهی که هنوز او را ندیده اند و سالها قبل از تولد و پیامبری اوست اینچنین مردمی را که به دین دیگری هستند یاری میکند پس مردمی که به آن جناب ایمان دارند اگر دستورات او را اطاعت کنند نور شریفش قطعا بیشتر و بهتر یاری و راهنمایی و نگه داری میکند . نام احمد چون حصاری شد حَصین تا چه باشد ذاتِ آن روح الامین ؟ (738 ) معنای واژه : حصار : دیواری در شهرها میکشیدند تا از حمله اقوام مهاجم در امان باشند این حصار میتواند معنوی نیز باشد مثلا امام رضا علیه السلام میفرمایند کلمه توحید حصار است . حصین : دژ ، قلعه ، هر چیز محکم و استوار که کسی بر فتح آن قادر نباشد . روح الامین : جبرئیل ، فرشته ی وحی معنی بیت : نام شریف حضرت احمد ، مانند قلعه ای محکم و استوار بود که هرکس به ان حصار وارد میشد از فتنه ها و هلاکتها نجات میافت . وقتی نام حضرت رسول خدا این چنین افراد و گروهها را حفظ میکند پس بنگر که ذات شریف حضرت روح الامین چه قلعه محکم و استواری است . روح الامین فرشته وحی است در آیه 192 سوره شعرا آمده است (( نَزَلَ به الروح الامین علی قلبک )) جبرئیل امین ، قرآن را بر قلب تو نازل کرد . 1- خُپی بادکنک همیی که دوزونت زندَگیه فقط به یَه نخ بندی ، ولی بازشو تو آسمون ترقْصْت و دوچَنْت. 2- هرگَه غروب غمگینیَه بدو بیادوم بو ، تا هرگَه طلوع زیبائیو بدو بیادَ بو. 3- دُگُشه قیمت زَمو تو قلب ایْمَه گرونی ، اَمَ که فقیریم دُ بُتَه تو خاطر اِیْمَه چایِر بُکُتی؟ 4-وَ هرگَه بندگونَ از تَه دربارَگِ من احوالی بِگِرِِه ، بِگشْ من نزدیکو. 5-پی قلبو یَه پوسِِِ موزو بیَکُ تا هر دُکَه رد دوبی بِکَوی تو قلبو. اگه نمیتونید بخونید برید به ادامه مطلب : ادامه مطلب ... سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:پیامبر ( ص ) در مثنوی,مثنوی,پیامبر,حضرت محمد,محمد,مثنوی,مثنوی معنوی,مولانا,مولوی,گرمه,روستای گرمه,سورنو,استاد کریم زمانی,اسد,نگین انگشتر,, :: 1:46 :: نويسنده : meti
تعظیم نعت مصطفی علیه السلام که مذکور بود در انجیل - قسمت اول بود در انجیل نام مصطفی آن سر پیغمبران ، بحر صفا ( 727 ) نام مصطفی ( ص ) در انجیل آمده بود ، آن پیغمبری که سرور پیامبران و دریای صفاست . معنای واژه ها : انجیل : نام کتاب مقدس مسیحیان ، کتابی که به نص صریح قرآن ، کتاب آسمانی حضرت عیسی است . هرچند در حال حاضر از انجیلی که بر عیسی مسیح نازل شده بود خبری نیست بلکه اناجیل چهار گانه ی متی ، یوحنا ، مرقس و لوقا مطرح است که این چهار انجیل نیز از بین نزدیک به دویست انجیل انتخاب شده که همه را شاگردان و شاگردانِ شاگردان عیسی مسیح نوشته اند . اما در این که کتابی به نام انجیل بر حضرت عیسی مسیح نازل شده است تردیدی نیست . بود در انجییل نام مصطفی : اشاره است به آیه 6 سوره مبارکه صف ، (( و اذ قال عیسی ابنُ مریم یا بنی اسرائیل انی رسول الله الیکم مصدقا لما بینَ یدی من التوراته و مبشرا برسول یاتی من بعدی اسمهُ احمد... )) و هنگامی که عیسی پسر مریم گفت : ای بنی اسرائیل ! بی تردید من فرستاده خدا به سوی شمایم ، و تورات که مقابل من است را تصدیق میکنم و به رسولی که پس از من می آید و نامش احمد است بشارت میدهم ... مصطفی : برگزیده ، لقب رسول خدا . سر پیغمبران : سرور پیامبران ، بالاترین پیامبران .. یک شنبه 13 فروردين 1391برچسب:گویش گرمه ای,گرمه,روستا,روستای گرمه,گویش,سورنو,نگین انگشتر,نگین,انگشتر,, :: 23:15 :: نويسنده : meti
گویش معیار فارسی ، گویش گرمه ای ، لاتین
روز کیش - رین kish-rin شب شَو shaw صبح صبح sobh امروز اِری eri فردا سَبا -saba دیروز دوج dooj پریروز پری peri پیش پریروز پی به پری pi be peri پس فردا پَرچا parcha ماه مه mah پیرارسال پرار سال perarsal سال دیگه سال دی sal e di ظهر پیشیم pishim شام نماشوم nemashoom بعد از ظهر پَسین pasin عید نوروز نوری noori ماه رمضان روجه mah e rooje
یک شنبه 13 فروردين 1391برچسب:گرمه,روستا,روستای گرمه,سورنو,نگین انگشتر,نگین,انگشتر,, :: 22:16 :: نويسنده : meti
پیوندهای روزانه
پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|