نگین انگشتر (روستای گرمه)
ادبی

منصور جهانبخش

در زمانهاي قديم فلقراط پسر اقوس بر جزيره كوچك شامس حكومت مي كرد. اين پادشاه فرمانروايي خودكامه و ستمگر بود، اما به آباد كردن سرزمين خود شوق بسيار داشت. او در آن جا بتي بر پا كرد كه يونانيان او را مظهر ازدواج و نماينده زنان مي شمردند.

در شهر شامس كه همنام جزيره بود دختر جوان و زيبا و دلارام به نام ياني زندگي مي كرد.
فلقراط چون روزي روي اين دختر را ديد به يك نگاه دلباخته او شد، و وي را از پدرش خواستگاري كرد. چون خبر ازدواج اين دو بگوش مردمان اين جزيره و جزيره هاي دور و نزديك شامس رسيد مردمان با سر و بر آراسته و تا يك هفته از بانگ و نواي چنگ و رباب مردمان را خواب و آرام نبود. چون ياني به قصر حاكم درآمد، و آن دستگاه آراسته و آن بزرگي و حشمت را ديد در گرو محبت همسر خود نهاد و جز او به هيچ چيز نمي انديشي.

برای خواندن کامل شده داستان به ادامه مطلب بروید

 



ادامه مطلب ...

امروز چند تا عکس دیگه از زیباییهای گرمه را نشونتون میدم.عکس اولی عکس کوچه وحشتناکی که از این جا چیزی مشخص نیست ولی اگر جلوتر بریم جایی زیر ساباتهای طولانی که حتی یه روزنه ام واسه عبور نور نیست اونوقت منظور منا میفهمید،وقتی باد میاد از تو بادگیرها صداهای عجیب و قریبی میاد که تنها راه فرار اینه که اصلا نری اونجا،تو اون کوچه فقط دوتا خانواده زندگی میکنند. عکس دوم عکس یکی از کوچه باغهای گرمه است که دیواراش ریخته ولی هنوزم زیباست یا شاید بهتره بگم زیباتر شده.عکس بعدی از مزرعه آفتابگردون یه پیرمرده که واقعا مزرعه اش زیباست شاید در آینده عکس پیرمردم گذاشتم.

برای دیدن این عکسهای زیبا به ادامه مطلب برید.

 



ادامه مطلب ...
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
پيوندها


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خبر،عـکس و مطلب از گرمه و دل نوشته و آدرس sooreno.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان