نگین انگشتر (روستای گرمه)
ادبی

تیم فوتسال روستای گرمه در دهه فجر امسال با چهره جدیدی وارد مسابقات میشود . هدف تیم کروز گرمه قهرمانی نیست و این تیم تنها با هدف آماده سازی و کشف استعدادهای روستای گرمه و دیگر بازیکنان سطح شهرستان راهی مسابقات شده است.لازم به ذکر است تیم گرمه در مسابقات جام رمضان خور در سال 90 مکان چهارم را کسب کرده و در سال91 هدفی جز قهرمانی ندارد.اعضای تیم جام فجر را به شرح زیر است :

1 مهدی بشیر ( حمزه ) - 2 - مجید بشیر ( جابر ) - 3 - محمدرضا جلال (ولی ) - 4 - حجت جلال ( احمد ) 5 - محمد آزاد ( حاجی ارباب ) 6 - حمیدرضا خالو ( امامقلی ) 7 - مجتبی سلمان - 8 - ابراهیم سلمان - 9 حسن ساغندی . 

عکس زیر متعلق به تیم گرمه برای حضور در مسابقات فوتسال خور میباشد .(عید سال 90 ).

تیم فوتسا گرمه در عید 90

ایستاده از راست : محمد حسین جلال - حسن جلال - محمدرضا جلال - حسن جلال - حجت جلال - مسعود جلال

نشسته از راست : محمد صادق همایونی - مهدی بشیر - امید فرساد. 

 

 

عزاداری محرم و صفر در روستای گرمه دو دهه شلوغتر از سایر ایام این دو ماه است. دهه ی اول که تقریبا تمامی گرمه ایها هر کجا باشند به گرمه می آیند و در این باره قبلا نوشته ایم. و دهه ی آخر که از اربعین شروع می شود و به آخر صفر (روز شهادت امام رضا علیه السلام) ختم می شود. 28 صفر را گرمه ایها چهل و هشتم می گویند. به این دلیل که از روز عاشورا تا 28 صفر چهل و هشت روز می شود. تا زمانی که علی محمد آزاد ، معروف  به علی محمد ارباب زنده بود ، روز چهل و هشتم بانی بود و به مردم ناهار می داد.پس از مرحوم علی محمد ارباب پسرش مرحوم حاج ابراهیم آزاد بانی روضه چهل هشتم بوده و پس از مرحوم حاج ابراهیم پسران ایشان بانی چهل و هشتم در گرمه بودند و حاج محمد اسماعیل آزاد در تهران همین روضه را برگزار می کرد.پس از درگذشت مرحوم حاج محمد اسماعیل آزاد و در سالیان اخیر با همت نوادگان مرحوم علی محمد ارباب روضه 3 مجلس شده است.شب چهل و هشتم آقای اسلامی است.ایشان داماد مرحوم حاج محمد اسماعیل آزاد ساکن تهران و فروشنده ی لوازم کشاورزی هستند.همه ساله به اتفاق فرزندان مرحوم حاج محمد اسماعیل برای برگزاری روضه چهل و هشتم از تهران به گرمه می آیند و مجلس را برگزاری می کنند.شب چهل و هشتم آقای اسلامی ظهر روز چهل و هشتم پسران مرحوم حاج ابراهیم و شب آن روز پسران مرحوم حاج محمد اسماعیل آزاد بانی هستند و ضمن برگزاری مراسم روضه خوانی ، شام و ناهار مجلس را تامین میکنند. خدا رفتگانشان را بیامرزد و به خودشان ( تمامی بستگان سببی و نسبی مرحوم علی محمد ارباب) جزای خیر عنایت فرماید.

سه شنبه 6 دی 1390برچسب:صفرالمظفر,ماه صفر,صفر,روستای گرمه,, :: 17:56 ::  نويسنده : meti

 

صفرالمظفر

صفر دومین ماه سال قمری است . وجه تسمیه آن از این قرار است .

چون صفر بعد محرم واقع شده است و محرم از ماه های حرام است که اعراب در ماه حرام جنگ را تعطیل میکردند . بعد از پایان محرم و اتمام حرام بودن جنک اعراب منازل خود را تخلیه نموده و جهت جنگ و کسب غنیمت حرکت میکردند .چون صّفّر از صِفر به معنای تهی و خالی است. اعراب صفر را نیز به همین معنی به کار میبردند ، گرچه در ریاضیات صفر با تهی متفاوت است . پس صفر به معنای خالی کردن منازل و جایگاه ها و مظفر به معنای فتح و ظفر،  که ترکیب آن میشود صفر المظفر .در فرهنگ مردم خور و بیابانک صفر را از ماه های نحس به شمار می آورند و به همین جهت گفته اند . همه ماه ها خطر داره     بد نومیا صفر داره .

اگر چه همه ماه های خدا یکسان است و خطر و ظفر بسته به اعمال و رفتار ماست . در عین حال از نحوست صفر به خدا پناه میبریم. 

 

روز عاشورا با قرائت زیارت عاشورا بعد از نماز صبح در حسینیه آغاز میشود . بعد از اتمام زیارت عاشورا عزاداران صبحانه را که حلیم مخصوص عاشوراست صرف میکنند و مراسم صبح تمام میشود . از 5/1 ساعت مانده به ظهر مراسم ظهر عاشورا آغاز میشود . نوحه خوانان نوحه میخوانند و نماز ظهر عاشورا نیز به جماعت اقامه میشود . طوری برنامه ریزی میشود که نماز اول وقت اقامه شود . بعد از منبر یا قبل از منبر که معمولا قبل از منبر است . علاوه بر نوحه های سنتی نوحه ای که چند سالی است آقای فرامرز مرشدی میخواند جزو رسومات شده است .

 " در زوال ظهر عاشورا مادری دیدم خون میگرید    در کف شمر ستم پیشه خنجری دیدم خون میگرید ."

و بعد از اتمام مراسم ظهر حدود 3 ساعت مانده به مغرب مراسم عصر آغاز میشود . نخل را بلند میکنند و از حسینیه به سمت قبرستان عمومی میروند . در قبرستان نخل را زمین میگذارند و زیارت اهل قبور انجام میشود . سپس نخل را بلند میکنند و به امامزاده عبدالله بن سلیمان بن موسی بن جعفر ( ع ) میروند . نخل را زمین میگذارند و زیارت میکنند و نخل را بلند کرده و به امازاده جنید بن حمزه بن موسی بن جعفر ( ع ) میروند . پس از زیارت امامزاده  ، زیارت وارث خوانده میشود و سپس نخل رابلند میکنند و به حسینیه میروند ودر حسینیه اگر روز پنج شنبه نباشد تجهیزاتی را که به نخل بسته اند باز میکنند و در مکانی برای سال آینده نگهداری میکنند و اگر روز پنج شنبه باشد یک شب دیگر نیز نخل تجهیز شده باقی میماند تا شب جمعه نیز مراسم نخل گردانی انجام شود و روز جمعه اصطلاحا نخل را به هم میریزند . در طول مسیر معمولا نوحه حسن وای حسین خوانده میشود .قسمت اول آن چنین است :

ای کشته راه داور من      حسن وای حسین وای

ای پشت و پناه لشکر من   حسن وای حسین وای

برخیز وبیا به لشکر من      حسن وای حسین وای

عباس جوان برادر من      حسن وای حسین وای

چند سالی است نوحه جلو نخل در روز عاشورا توسط آقایان حاج احمد سعیدی و کربلایی حسین جلال خوانده میشود . خداوند به همه ذاکرین و نوحه خوان ها و عزاداران حضرت اباعبدالله الحسین ( ع ) جزای خیر عنایت فرماید .

 

 

" محرم در گرمه "

مراسم سوگواری ابا عبدالله الحسین ( ع ) در روستای گرمه از شب اول محرم آغاز میشود . پس از اقامه نماز مغرب و عشا و صرف شام در حسینیه که نذری یکی از اهالی است و تا شب یازدهم هر شب توسط یک نفر ادامه دارد مراسم سوگواری آغاز میشود . در شب اول ابتدا چاووشی میشود . دو نفر چاووش مراسم چاووشی را انجام میدهند . اشعاری در خصوص ائمه خوانده میشود و در پایان هر بند عزاداران یا حسین میگویند و سپس محتشم خوانها بند اول و دوم از 12 بند محتشم را همخوانی میکنند . در پایان هر بیت ، عزاداران میگویند " یاران عزای کیست که در دشت کربلاست     ماتم نشین محمد و صاحب عزا خداست " سپس مراسم " حسن ، حسین " انجام میشود . عزاداران دو دسته میشوند و روبروی هم قرار میگیرند و در حال سینه زنی یک گروه میگویند حسن و گروه مقابل میگویند ، حسین . سپس مراسم نوحه خوانی است . چند نفر نوحه میخوانند و عزاداران سینه میزنند . معمولا حاج محمد آقا شیبانی این نوحه را میخواند :

 فراش عزا زد به فلک خیمه ماتم                در ماه محرم

--------------------------------              -------------

گفتا به  دل غمزده یوسف به زلیخا              کی شوخ شکر خا

بر چشم مکش سرمه و بر زلف منه خم         در ماه محرم

--------------------------------               -------------

سپس روحانی منبر میرود و سخنرانی میکند . در بین مراسم نیز با چای و شیرینی از مردم پذیرایی میشود . این برنامه شب اول است .

 

 

 

 

گفت پیغمبر که گر کوبی دری          عاقبت زان در برون آید سری

صالح به خانه امد همه از او استقبال کردند وشام خوبی هم برای او تدارک دیدند . گریه ها خیلی کم شده بود صالح در بیابان دلش را خالی کرده بود و بقیه پشت دار قالی . خیلی به خود فشار آورد که به مادرش بگوید که میخواهد درس بخواند اما نتوانست . روز بعد در نخلستان روستا با معلم کلاس چهارمش که خیلی همدیگر را دوست داشتند به هم رسیدند . پس از احوالپرسی معلم پرسید نمیخواهی مدرسه بروی .

-        خیلی دلم میخواهد درس بخوانم اما مادرم و بچه ها تنها هستند .

-        خوب هفته ای یکبار میتوانی به آنها سر بزنی

-        مادرم بعید است موافقت کند چون پدرم هم موافق نبود .

-        من میدانم مادرت موافق است

-        پس چه کسی کار کند و زندگی اداره کند

-        مادر و خواهرهایت  با قالی بافی زندگی را اداره میکنند تو برو درست را بخوان

-        پس موافقت مادرم ؟

-        با من ، من او را راضی میکنم .

به همین سادگی مسئله درس خواندن حل شد . صالح به روستای 12 کیلومتری رفت و در کلاس اول راهنمایی ثبت نام کرد . مادرش و همان معلم آمدند اتاقی برایش اجاره کردند به ماهی 20 ریال و مختصر لوازم زندگی هم تهیه شد و مشغول درس خواندن شد .

صالح شروع به تحصیل کرد و چه تحصیلی . همیشه از بقیه بچه ها جلو بود

همه دانش آموزان میخواستند که او درس نخواند . گفتند در اتاقی که زندگی میکنی قبر مرده است و برای اثبات آن شبها ملحفه سفید به خود میپیچیدند و او را میترساندند . از سوراخ بخاری هیزمی اتاق سنگ و شن میریختند . کتکش میزدند . دفترش را پاره میکردند .

ولی  صالح تصمیمش را گرفته بود . هر سوالی که معلم میکرد اول صالح پاسخ میداد و درست هم پاسخ میداد . شبها بیش از 5 ساعت نمیخوابید انگار میخواست کتابهای درسی را یکجا وارد مغز خود کند . ظهر پنجشنبه پیاده به ده میرفت و صبح شنبه هم پیاده بر میگشت .

صالح هنوز هم هر وقت به کف دستهایش نگاه میکند درد تمام دنیا جانش را فرا میگیرد .

برف امد حدود 20 سانتی متر . صبح شنبه صالح کفش و کلاه کرد که برای مدرسه حرکت کند .

همه اهل خانه مخالفت کردند ولی صالح مصمم بود میدانست دبیر ریاضی دنبال بهانه اوست .

هنوز افتاب نزده بود حرکت کرد . گفتم کفش و کلاه . کلاه مال پدر مرحومش بود و کفش چیزی بود به اسم چپک که الان دیگر نیست دو سالی بود چپک را خریده بود و چندین بار وصله خورده بود صالح حرکت کرد . نیم فرسخ که رفت دیگر نه پاها مال خودش بود و نه دستها و بقیه بدن ولی نیرویی مرموز صالح را به جلو میبرد . ساعت 9 به مدرسه رسید . همه بدن و لباسهایش خیس بود . دبیر ریاضی صالح را پای تخته برد و لی صالح نتوانست گچ را نگه دارد . دستش رمق نداشت خیلی تلاش کرد که گچ را محکم بگیرد ولی با دو دست هم موفق نشد . از شدت نارحتی روی زمین نشست . ترکه انار آماده بود . یکی دستهای صالح را نگه داشت و معلم شروع به زدن کرد تا 17 چوب شمرد و دیگر نتوانست بشمارد.

چشمهایش را باز کرد غروب آفتاب بود و معلم ادبیات که خدا حفظش کند بالا سرش نشسته بود . گفت الهی شکر . به هوش امد . با دستهای خودش چند تا قاشق سوپ به صالح خوراند . کم کم سر حال آمد ولی هنوز دستهایش هم کرخت بود و هم تاولهای خون آلود داشت .

صالح همان موقع دبیر ریاضی را بخشید چون میخواست درس بخواند .

سال تحصیلی رو به اتمام بود . صالح در امتحانات موفق شد و رتبه اول را کسب کرد .

کسی به او تبریک نگفت به جز دبیر ادبیات .

لوازم زندگی اش را جمع آوری کرد و با کامیونی که عازم ده خودشان بود به منزل رفت و در منزل از او استقبال خوبی به عمل آمد . همه خستگی هایش یکباره رفع شد . شنیده بود که درخت خرمای مثمر – که بار میدهد – تنها یک شبانه روز در سال استراحت دارد . اخرین خوشه آن را که بریدند پس از 24 ساعت خوشه سال جدید شروع به تکوین میکند .صالح یک شبانه روز استراحت کرد و به معدن رفت .  

یک شنبه 27 شهريور 1390برچسب:فامیلهای گرمه,روستای گرمه,, :: 16:8 ::  نويسنده : meti

 

فامیلهای گرمه

1-جلال 2-وکیلی 3-موسوی 4-قاسمی 5- خالو 6-همایونی 7-رضایی پور 8-طاهر 9-هوسی 10-رادمهر 11-آل داوود 12-عارف 13-بشیر 14-مرشدی 15-شیبانی 16-ایزدی 17-سعیدی 18-یغمایی 19-عامری 20-آزاد

به زودی عکسهایی از بزرگان خاندان های فامیل های گرمه را قرار میدم. 

 

 

محله ها وکوچه های گرمه:

 1- محله پایین:تازه ساز است و بیشتر از 30 سال سابقه ندارد.حدود 15 خانه در این محله ساخته شده است.

2- محله در حوض : چون منازل مسکونی گرمه در کنار چشمه آب نیست وکشتخوان بین چشمه وخانه ها فاصله ایجاد کرده، در بعضی مناطق حوض هایی ساخته اند که مردم برای شست وشوی ظرف ولباس از آن استفاده می کرده اند اینجا یکی از آن حوض ها است وحدود 10 خانه در این محله قرار دارد.

برای دیدن متن تکمیل شده به ادامه مطلب بروید.



ادامه مطلب ...

 

امامزاده های گرمه

1-امامزاده جنید بن حمزه بن موسی بن جعفر.

این امامزاده در بالای تپه ای وسط کشت خوان گرمه واقع است حدود 20 پله بالا بروی به صحن و سرای امامزاده میرسی ضریح در وسط است دور تا دور آن مسجد است.در شمال شرق ایوانچه هایی ساخته اند که پنجره به جانب نخلستان دارد و منظره ای بسیار بدیع و دیدنی است یکی از این ایوانچه ها قبر مرحوم حاج ابوالفضل شیبانی پدر دکتر شیبانی رئیس سابق بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران است یکی محل نگهداری نخل است یکی دیگر قبر مرحم محمد جلال چاووش سابق گرمه و دیگری قبر هنر بزرگ است و ...

2-امامزاده عبدالله بن سلیمان بن موسی بن جعفر.

به فاصله 500 متر از امامزاده جنید و در جنوب این امامزاده واقع است.ساختمان آن کوچکتر از امامزاده جنید است و در مسجد در غرب و شرق آن ساخته اند.تنها قبر موجود در امامزاده عبدالله متعلق به مرحوم حسن بشیر خادم امام زاده است.این امازاده در حال مرمت و بازسازی است.

در حال حاضر خادم هر دو امزاده حسین همایونی میباشد.هر دو امامزاده برق،آب لوله کشی و سرویس بهداشتی دارد.

3-پیر فخرالدین:کنار مسجد النبی واقع است.مردم به آن اعتقاد دارند و برایش چراغ روشن میکنند.

برای دیدن عکسها به ادامه مطلب بروید 



ادامه مطلب ...

 

کوه ها

یکی از عوامل طبیعی که روستای گرمه را از دیگر روستاها متمایز کرده کوههایی است که در شمال غرب،غرب و جنوب غربی روستا واقعند.

1-از خور که به سمت گرمه برویم اولین کوه عبارتست از<نژ کوه>از طرف غرب بالا رفتن از این کوه بسیار یخت است اما از سمت گرمه به آسانی میتوان به بالای کوه صعود کرد.

2-کوه چشمه:کوهی است که چشمه گرمه از آن جاری میشود و در ادامه نژ کوه است.از این دیدنیهای این کوه یکی خود چشمه است دیگر درختهایی که در دو موضع از کوه روییده اند،گوش که دائما بخار از آن متصاعد است و همچنین در زمستان هرچه برف ببارد برفهای روی این کوه بلافاصله آب میشود بر خلاف کوههای همجوار.اهالی میگویند بخاطر وجود چشمه است و آب گرمی که دارد.

3-کوه ریژنو:به خاطر سوراخ بزرگی که بالای این کوه قرار دارد به این نام مشهور است.بلندترین ارتفاع گرمه است و در غرب واقع است.در طرف این کوه دو دهانه وجود دارد یکی در شمال به نام دهانه گری و دیگری در جنوب به نام دهانه قبضه گاه.

برای دیدن عکسها به ادامه مطلب بروید 



ادامه مطلب ...

 

مزارع وابسته به گرمه

1-نشابور:در 3 کلیمتری روستی گرمه در سمت شمال واقع است ودر حاضر 6 خانوار سکنه و جمعا 10 نفرند.

شغل اهالی نیشابور کشاورزی دامداری است.

قبلا سید جلیل القدری از خاندان موسوی در نشابور ساکن بود که به رحمت حق رفت و از اولادش فقط یک نفر در نشابور باقی مانده است.خانه ای بزرگ از خاندان موسوی در نشابور است که در چند سال اخیر کارگردانها برای ساخت فیلم از این خانه استفاده میکنند.در آخرین فیلم ساخته شده در این منطقه این خانه بزرگ آزمایشکاه جابربن حیان بود

آب روستای نشابور از بالای تپه ای به ارتفاع تقریبی 79 متر به پایین روان است.آسیابی نیز در مسیر این آب ساخته اند که بقایای آن موجود است.

محصولات نشابور بیشتر خرماست.البته پسته و زعفران هم به خوبی عمل می آید.

نام صحیح این مزرعه نشابور است که به غلط نیشابور گفته میشود.در زمان قدیم گرمه اییها به استحضاء(مسخره) نام این مزرعه را نشابور گذاشتند.

برای دیدن عکس و متن کامل شده به ادامه مطلب بروید 



ادامه مطلب ...

قلعه

 

قلعه

قلعه گرمه به یقین از بناهای دوره ساسانی است در 5 طبقه ساخته شده است.نقشه آن با قلعه بیاضه یکی است در ابعاد کوچکتر.

دو چاه آب در قلعه حفر شده است که با نقبی به آب چشمه گرمه متصل میشده است.

سه درب تو در تو داشته که در حال حاضر به خاطر تخریب هیچ کدام موجود نیست.برج ندارد.آخرین بار در زمان صفویه تعمیرات کلی شده و در زمان قاجار هم تمیراتی در آن انجام داده اند.

پشت بام در بعضی از قسمتها ایزوگام طبیعی است.

بام را با تنه درخت خرما و برگه های آن پوشانده اند و بعد از شفته ریزی با لیف درخت خرما حصیر درس کرده و روی آن را پوشانده،سپس کاه گل کرده اند.لیف درخت خرما آب نگه دار است و مثل ابر عمل میکند به همین خاطر با اینکه بیش از 50 سال است که کاه گل نشده است هنوز قسمت اعظم قلعه پابرجاست.

برای دیدن عکسهای بیشتر به ادامه مطلب بروید



ادامه مطلب ...

 

معرفی نامه گرمه

روستای گرمه در منطقه خور وبیابانک واقع است.فاصله آن تامرکزبخش یعنی شهر خور30کیلومتروتامرکز دهداری یعنی مهرجان 12کیلومتروتا نزدیکترین روستا در شمال-روستای نیشابور-3کیلو مترودر جنوب روستای عروسان 6کیلومتر است.

این روستا یکی از روستاهای4گانه است که درمنطقه سابقه قبل از اسلام دارد.3 روستای دیگر عبارتند از خرانق در استان یزد و بیاضه و جندق در منطقه خور و بیابانک.

در کتابهایی مثل مسالک و ممالک اصطخری صوره الارض ابن حوقل واشکال العالم جیهانی از 3 روستای ایراج،جرمق(گرمه) و بیاضه به نام سده-سه ده- که ساکنین آن دام دار و کشاورز نام برده شده است.ناصر خسرو هم در سفرنامه اش از بیاضه و گرمه نام برده است.ناصر خسرو در سفر به خراسان از گرمه عبور کرده و ظاهرا به خاطردرگیری اسماعیلیان که ناصر خسرو خود نیز اسماعیلی بوده است مدتی هر چند کم در گرمه توقف داشته است . چون راه خراسان از گرمه مستقیم به سمت کویر میرفته و مهرجان هم هنوز احداث نشده بوده از آبادی دیگری عبور نکرده است.

 

بخشهای تکمیلی معرفینامه به زودی اضافه میشود

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
پيوندها


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خبر،عـکس و مطلب از گرمه و دل نوشته و آدرس sooreno.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان