نگین انگشتر (روستای گرمه)
ادبی
چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:عکس گرمه,روستای گرمه,گرمه,عکس زیبا,عکس قشنگ,جرمق,سورنو,نگین,نگین انگشتر,انگشتر,روستای تاریخی,آتش,شنخای روان,, :: 22:43 :: نويسنده : meti
گر بود عمر به میخانه رسم بار دگر بجز از خدمت رندان نکنم کارِ دگر خرم آن روز که با دیده گریان بروم تا زنم آب درِ میکده یکبار دگر معرفت نیست درین قوم خدا را سببی تا برم ، گوهر خود را به خریدار دگر یار اگر رفت و حقِ صحبت دیرین نشناخت حاش لله که روم من ز پیِ یار دگر گر مساعد شودم دایره چرخ کبود هم به دست آوَرَمش باز بپرگار دگر عافیت میطلبد خاطرم ار بگذارند غمزه شوخش و آن طره طرار دگر راز سر بسته ما بین که به دستان گفتند هر زمان با دف و نی بر سر بازار دگر هر دم از درد بنالم که فلک ، هر ساعت کُندم قصد دل ریش به آزار دگر باز گویم نه در این واقعه حافظ تنهاست غرقه گشتند درین بادیه بسیار دگر
پیوندهای روزانه
پيوندها
|
|||
![]() |